دوشنبه ۲۴ شهریور ۰۴

مشاوره تلفني | روش جديد كه نبايد از آن جا ماند!

۳۷ بازديد

مشاوره تلفني | روش جديد كه نبايد از آن جا ماند!


اين روزها فضاي مجازي جزو زندگي ما شده است.

همين فرصتي است براي استفاده درست از فضاي مجازي و بهره گيري از اين نعمت كه مثل شمشير دو لبه عمل مي كند.

نعمتي كه مي تواند به يك مشاوره تلفني  خوب بدل شود.

با گپچه همراه شويد تا ادامه ماجرا را برايتان بگويم.


راه ديگري براي ارتباط با دوستان

اگر يادتان باشد در زمان هاي نه چندان دور و قبل از اين ويروس منحوس، كرونا، ما مي توانستيم در خيابان ها آزادانه قدم بزنيم.

با دوستان و خانواده خود به آساني صحبت كنيم و ...

اما حالا ما در خانه و تنها راه ارتباطي ما فضاي مجازي و به طور كلي تر، گوشي هاي هوشمند است.

قبلا تماس گرفتن فقط از طريق مخابرات انجام مي شد كه به لطف فضاي مجازي و اينترنت، اين ارتباط هم با كيفيت بيشتر انجام مي شود.

شبكه هاي مجازي اين روزها بسيار گسترده شده اند كه ما ايراني ها هم علاقه زيادي به استفاده از اين تكنولوژي داريم.

در اين بين، تماس هاي تلفني آنلاين مثل ضيافتي است كه بين كاربران برپا شده است.

اين ارتباط با كيفيت صداي بالاتر و سريع تر انجام مي شود و در عين خود مزاياي زيادي براي كاربران دارد.

 

مشاوره تلفني آنلاين ، شكل جديدي از ارتباطات

 

تلفن تان را برداريد، به شبكه واي فاي وصل شده و به وسيله يكي از شبكه هاي مجازي، يك تماس ايجاد كنيد.

حالا شما وارد مرحله جديدي از ارتباطات شده ايد.

تماس تلفني آنلاين تفاوت زيادي با آنچه قبلا ديده ايم ندارد اما خوبي هايي دارد كه افراد ترجيح مي دهند از اين امكان استفاده كنند.

مراكز مشاوره آنلاين  نيز اين امكان را براي شما هم وطنان عزيز فراهم كرده است تا تنها با چند حركت، ارتباطتان را با مشاوران متخصص و مجربش برقرار كنيد.

مشاوره آنلاين بهترين نوع مشاوره در روزهاي كرونايي است.

اما اگر شما جزو كساني هستيد كه با فضاي مجازي آشنايي زيادي نداريد مي توانيد به صورت تلفني مشورت كنيد.

راه بهتر اين است كه از طريق همين فضاي مجازي تماس بگيريد.

در ادامه براي شما مي گويم كه چرا تماس از طريق فضاي مجازي و اينترنت بهتر و كارآمدتر است.

 

مشاوره تلفني آنلاين چه مزايايي مي تواند داشته باشد؟

مشاوره تلفني آنلاين بحث داغ اين روز گپچه است.

اگر هنوز قانع نشده ايد كه چرا بايد از طريق اينترنت و فضاي مجازي تماس برقرار كنيد، پس ادامه را مطالعه كنيد.

قصد دارم به برخي از مزيت هاي تماس آنلاين اشاره كنم.

كيفيت صداي فوق العاده عالي و مطلوب

اولين بار كه تصميم گرفتم به دوستم با اينترنت زنگ بزنم، وقتي او تلفن را برداشت من شوكه شدم.

احساس كردم دوستم در نزديكي من است و كنارم نشسته است !

بله اين قدرت تكنولوژي است كه كيفيت را ايجاب مي كند.

شما با قدرت صدا و تصوير ( در تماس هاي تصويري ) بسيار بسيار بالا مواجه خواهيد شد.

بهتر است قبل از اقدام به برقراري ارتباط ، از سرعت اينترنت خودتان اطمينان حاصل كنيد.

سرعت پايين اينترنت اين ارتباط را دچار اختلال خواهد كرد و به جاي اينكه از زمان حالتان لذت ببريد، گرفتار عصبانيت خواهيد شد.

كاهش هزينه هاي مكالمه

به جاي اينكه مجبور باشيد هر روز و هر روز به خاطر يك دقيقه مكالمه بيشتر، دلشوره داشته باشيد و مدام در فكر اين باشيد كه چه بسته اي را براي سيم كارتتان خريداري كنيد، مي توانيد با پرداخت يكباره، از شر همه هزينه هاي اضافي خلاص شويد.

كافيست هزينه اينترنت خانگي و يا همراه را يك بار براي هميشه پرداخت كنيد.

و بعد با خيال راحت تكيه بدهيد و از صحبت با يك دوست قديمي لذت ببريد.

پهناي باند كمتر، زندگي بهتر

علارغم اينكه شما اينترنت خريداري مي كنيد اما اين مكالمات، اينترنت زيادي مصرف نمي كنند.

حتما براي شما هم پيش آمده كه بسته همراه خريداري كرده باشيد و بخواهيد با آن گشتي در اينترنت بزنيد.

و به يك آن با پيامك اتمام بسته روبه رو شويد.

اين پيامك تعجب برانگيز و ناراحت كننده است.

اما مكالمه آنلاين به هيچ عنوان اين گونه نخواهد بود.

مي توانيد براي مدت طولاني اي، صحبت بكنيد و ديگر نگران اتمام حجم اينترنت تان نباشيد.

براي اينكه از حرف هاي من مطمئن شويد مي توانيد سري به تنظيمات تلفن همراه تان بزنيد.

در بخش تنظيمات و تنظيمات ديتاي موبايل، مي توانيد ميزان مصرف حجم اينترنت هر يك از نرم افزارها را به تفكيك ببينيد.

خواهيد ديد كه مصرف اينترنت ناشي از مكالمه و تماس تلفني آنلاين، در صف پايين تري قرار دارد.

دسترسي سريع در هر مكان

ديگر گذشت آن زمان كه پشت تلفن با صداي بلند داد مي زديم تا صدايمان به فرد آن ور خط برسد.

يا مثلا در جايي دورافتاده نگران آن باشيم كه نكند گم شوم و اينجا موبايلم آنتن ندهد.

به لطف اينترنت ديگر اين مشكلات حل شده است.

در هر مكاني و هر زماني شما با وصل شدن به اينترنت، مي توانيد تماس برقرار كنيد.

 

چطور مشاوره تلفني آنلاين داشته باشيم؟

 

با گپچه درارتباط باشيد

شما مي توانيد در سريع ترين زمان ممكن با يك مشاور صحبت كنيد.

اين مشاوره كاملا اختصاصي و با هدف حل كامل مشكلات شما انجام خواهد پذيرفت.

در اين قسمت از مقاله قصد دارم به شما آموزش دهم كه چطور مي توانيد يك تماس تلفني آنلاين برقرار كنيد.

در كشور ما، پيام رسان واتساپ به خوبي جا باز كرده و توانسته بين انبوهي از كاربران ايراني، محبوبيت پيدا كند.

خوب اگر قصد برقراري تماس با يك فرد را داريد طبق دستورالعامل زير اقدام كنيد.

وارد نرم افزار واتساپ از طريق گوشي موبايل شويد.

فردي كه قصد صحبت با او را داريد انتخاب كنيد و وارد بخش خصوصي او شويد.

حال شما در بخشي هستيد كه پيام هاي شما و آن فرد نمايش داده مي شود.

در بالاي صفحه و سمت راست، سه گزينه مشاهده مي شود.

گزينه تلفن را انتخاب كنيد.

بعد از انتخاب از شما پرسيده مي شود كه آيا مي خواهيد با فرد تماس بگيريد.

روي گزينه تماس يا call  بزنيد.

حالا منتظر بمانيد تا فرد مقابل تان پاسخگو باشد.

ديديد ؟! زياد هم سخت نبود.


در آخر بايد اشاره كنم كه دوستان ما در گپچه هر زمان، منتظر شما هستند تا مشكلات شما را مرتفع سازند.

شما هم معطل نكنيد و يك مشاور را انتخاب و مشاوره ي تلفني خود را شروع كنيد.

منبع: https://bit.ly/3oLFi6Z

 

حافظ در تهران | پروفسور ميلاد ملاعبدالوهاب

۷۴ بازديد

حافظ امروز صبح آمده تهران. هي دارد زور مي‌زند كه سر صحبت را با دخترا باز كند... «ياران، صلاي عشق است، گر مي‌كنيد كاري» داره نخ مي‌ده، ولي دختره شماره نمي‌ده... مردكِ شهرستاني، تو امروز صبح از شيراز اومدي، هنوز لباست بوي عرق اتوبوس و دهنت بوي ساندويچ ترمينال جنوب مي‌ده... چرا نه خاكِ سر كوي يار خود باشم؟ حافظ در اينجا از گشنگي وارد يك غزل ديگر شده و با بقيه پولِ توي جيبش يك بيسكوييتِ «خرسيركن و دهان‌خشك‌كنِ» ساقه‌طلايي...

 

بررسي مشاهداتِ ميداني حافظ از تهران، در تحليل غزل شماره 444 | سه نقطه
 

شهري است پرظريفان، وز هرطرف نگاري
ياران، صلاي عشق است، گر مي‌كنيد كاري

حافظ امروز صبح آمده تهران. هي دارد زور مي‌زند كه سر صحبت را با دخترا باز كند: «ياران، صلاي عشق است، گر مي‌كنيد كاري.» حافظ داره نخ مي‌ده، ولي دختره شماره نمي‌ده.

حافظ در تهران و دختر تهراني

چشم فلك نبيند زين طرفه‌تر جواني
در دستِ كس نيفتد زين خوب‌تر نگاري

حافظ دارد فعل چاپلوسي را صرف مي‌كند.

هرگز كه ديده باشد جسمي ز جان مركّب؟
بر دامنش مبادا زين خاكيان غباري

حافظِ بي‌ظرفيت، خجالت خجالت.

چون من شكسته‌اي را از پيش خود چه راني؟
كه‌م غايت از توقع بوسي‌ست يا كناري

بچه پررو رو ببينا.

مي بي‌غش است، درياب، وقتي خوش است بشتاب
سالِ دگر كه دارد اميدِ نوبهاري؟

چه جوگير. داره به دختر مي‌گه بيا خونه ما، آب‌شنگولي هم داريم. مردكِ شهرستاني، تو امروز صبح از شيراز اومدي، هنوز لباست بوي عرق اتوبوس و دهنت بوي ساندويچ ترمينال جنوب رو مي‌ده، خونه‌ت كجا بود آخه كه داري دعوت مي‌كني. جا خواب نداري واسه امشب، بايد بري تو پارك بخوابي.

در بوستان حريفان مانند لاله و گل
هريك گرفته جامي بر يادِ روي ياري

تا حرف پارك شد، حافظ متوجه شد كه بايد براي كساني‌كه درباره معشوق او گمانه‌زنيِ مذكر كرده‌اند، شفاف‌سازي كند كه رفته بوستان «لاله» نه پارك دانشجو.

چون اين گره گشايم؟ وين راز چون نمايم؟
دردي و سخت دردي، كاري و صعب كاري

بله، طرف وقتي بفهمه شهرستاني هستي و دو قرون پول نداري، كار هم درد داره هم سوزش.

هر تارِ موي حافظ در دستِ زلفِ شوخي
مشكل توان نشستن در اين‌چنين دياري

حافظ ظاهراً از يكي از ساقي‌هاي پارك يه‌ بست خريده، زده، پرواز كرده و دارد هذيان مي‌گويد. تو حرمسراي ناصرالدين‌شاه هم هر زلفِ شاه دستِ يك نگاري نبوده. توي پارك‌هاي كاليفرنياي آمريكا هم از اين خبرا نيست. توي پاركِ مملكتِ خودمان كه ممكن است هرتار مو دست يك مأمور گشت ارشاد باشد.

چرا نه در پي عزم ديارِ خود باشم؟
چرا نه خاكِ سر كوي يار خود باشم؟

حافظ در اينجا از گشنگي وارد يك غزل ديگر شده و با بقيه پولِ توي جيبش يك بيسكوييتِ «خرسيركن و دهان‌خشك‌كنِ» ساقه‌طلايي (از اين گردا كه كِرِم نداره) خريده، ولي هنوز گشنه است و مي‌گويد بهتر است تا شب نشده برگردم ترمينال جنوب و برم شهر خودمون.

غم غريبي و غربت چو برنمي‌تابم
به شهر خود روم و شهريارِ خود باشم

غم غربت يك چيز است و نداشتنِ پول اتوبوس يك چيزِ ديگر.

شهره شهر مشو، تا ننهم سر در كوه
شور شيرين منما، تا نكني فرهادم

حافظ كه دارد با پاي پياده از پارك لاله تا ترمينال جنوب مي‌رود –و همزمان از غزلي به غزل ديگر- با ديدنِ فاصله طبقاتي در شهر و ويراژدادن دخترهاي خوشگل و پسرهاي پولدار با ماشين‌هاي مدل بالا، به هركدام از آنها كه سر راه مي‌بيند، تذكر مي‌دهد (اين هم تحليلِ ماركسيسم- خوشگليسم) چون معتقد است وقتي من نمي‌توانم حظ كنم، پس ديگران هم نبايد حظ كنند (اينكه حافظ داراي عقيده ماركسيستي نيست و عقده‌اي است، مشكلِ من نيست).

شهر ياران بود و خاكِ مهربانان اين ديار
مهرباني كي سرآمد؟ شهرياران را چه شد؟

حافظ اولش خيال مي‌كرد رفقاي شاعرِ همشهريِ ساكنِ تهران، مثل قاآني شيرازي- شاعر دربار فتحعلي‌شاه، محمدشاه و آغاز پادشاهيِ ناصرالدين‌شاه قاجار كه تهِ چاپلوسي بود و با قصايد و مدايحش سه پادشاه را خر و با مراثيِ خود دو پادشاه را كفن كرد- او را تحويل مي‌گيرند و به خانه دعوت مي‌كنند. اما قاآني از صبح تلفنش خاموش است و تلگرام را هم سين نمي‌كند.

تيمارِ غريبان اثرِ جميل است
جانا، مگر اين قاعده در شهرِ شما نيست؟

حافظ به صباي كاشاني- ملك‌الشعراي دربار فتحعلي‌شاه و پرچمدار بازگشت ادبي- هم زنگ زده و گفته «من تو اين شهر غريبم» ولي صبا گفته «كاش زودتر مي‌گفتي، امروز به اتفاق اهل و عيال اومديم كاشون برا گلاب‌گيري» و وقتي حافظ گفته «الآن كه آخر خردادماهه و فصل گلاب‌گيري نيست» جواب داده «الو الو صدات نمياد...»

شهر خالي‌ست ز عشاق، بوَد كز طرفي
مردي از خويش برون آيد و كاري بكند

حافظ همچنان از غزلي به غزل ديگر مي‌رود، چون راهِ خيلي طولاني است و پاي پياده. يكهو يادش آمده مي‌تواند برود ورامين پيش حسين جنتي. اما او تلفنش را جواب نمي‌دهد. حافظ تلگرامش را چك مي‌كند و مي‌فهمد كه ديروز بازداشت شده. لذا با خودش مي‌گويد: «مسئولين رسيدگي كنند».

ز دستِ جور تو گفتم ز شهر خواهم رفت
به خنده گفت كه: حافظ، برو، كه پاي تو بست؟

حافظ به دختري تهراني كه در اينستاگرام با او آشنا شده بود، هم زنگ زده، اما دختر گفته «امروز وقت نمي‌كنم بيام اون‌طرف». حافظ پاسخ داده: «ز دست جورِ تو گفتم ز شهر خواهم رفت» اون هم با خنده گفته: «حافظ، برو، كه پاي تو بست؟».

ميخواره و سرگشته و رنديم و نظرباز
وان كس‌ كه چو ما نيست در اين شهر كدام است؟

حافظ هنوز در هپروتِ همان بست است كه در بوستان لاله زده است. خيال مي‌كند همه مثل خودش خوشحالند.

اي صبا با ساكنان شهرِ يزد از ما بگو
كاي سرِ حق‌ناشناسان گوي چوگانِ شما

حافظ در ترمينال جنوب تمام تعاوني‌ها را زير و رو كرده، اما بليطِ شيراز گيرش نيامده. لذا بليطِ يزد گرفته و به اميد ********رشدن در محافل دوستانِ شاعرِ يزدي غزلي مي‌سرايد و پشت بليط مي‌نويسد، با اين بيت كه «اي صبا، با ساكنان شهر يزد از ما بگو/ كاي سرِ حق‌ناشناسان گوي چوگان شما...» و راهي يزد مي‌شود كه از ادامه ماجرا بي‌خبريم.

................ تجربه‌ي زندگي دوباره ...............